لحظه های دوستداشتنی

عکسها و یادداشتهای مریم

لحظه های دوستداشتنی

عکسها و یادداشتهای مریم

داد و بیداد

خستگی بلای جون این روزام شده ... حوصله ام از هرچی که فکر کنی سر رفته ...  

شاید بگی خیلی بی ادبی اما حالم از آدما بهم می خوره وقتی فرض می کنن 

 تو احمقی و هرچی دلشون می خواد رو تو یه بسته بندی خوشگل مثل : 

  عزیزم  .... چقدر دلم برات تنگ شده ... بیا منم تنهام .... دیروز خیلی تماس گرفتم 

 در دسترس نبودی .... دوسِت دارم ... میدونی آخه نشد .... تو تنها کسی که من 

 دارم اینو بهش می گم .... و هزارتا چاخان دیگه  می پیچن و بعد به خوردت می دن  

بعد تو هم مجبوری همونا رو بهشون تحویل بدی .... اه اه هوووووووق حالم بهم  

خورد از خودم  

  

بعدن نوشت : چه اصراری به ثابت کردن حرفشونم دارن ... ای بابا ! 

نکته : بهتر دیدم همه فرض کنن من تو هپروتم اونوقت راحت می تونم بگم : 

 کسی از ما هپروتی ها توقع نداره  

 

اضافه بر اون : ازشواهد و گواهان معلومه دروغه ... چاخانه باز می گن فکرت خرابه  

 

به علاوه اضافه : یعنی من اینقدر گیجم ؟!!

نظرات 4 + ارسال نظر
امین شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:43 ب.ظ http://shabayjavani.blogsky.com

:))ببین میگم که خوبه که باز شما یه بسته بندی خوشگل دریافت میکنی :))
فقط اینجا تو با بقیه یه فرق داری واونم اینکه تو میدونی که اینا همش دروغه و لی اکثرا نمیدونن ودلشونو به این حرفا خوش میکنن و بعد میگن که ...
فقط یه سوال واسم پیش اومد اونم اینکه چرا با اینکه به این نتیجه رسیدی که دروغ بهت میگن بازم چرا جوابشونو میدی و بقول خودت مجبوری ؟!!!
میشه بگی که کی مجبورت میکنه؟!!!

روابط !!
روابطه که آدمو مجبور می کنه جوابشونو بدی مثلا نمی تونی همه فک و فامیل رو بریزی دور مجبوری جواب عمه خانوم یا جناب عمو رو بدی یا مثلا رییس بزرگ اداره اینا اجتناب نا پذیرن اما بعضی ها رو رعایت حالشون رو می کنم یعنی بیشتر حال خودم چون اونقت سه ساعت می خواد اندر سجایای اخلاقی وراجی کنه ترجیح می دم با ۴تا آها ... آره سرو تهش رو هم بیارم
دردناکه اما چی کار می شه کرد ؟!

بابک شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:21 ب.ظ

ها؟! من بعدا با شما حرف دارم...

الووووو ؟

آرش شنبه 8 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:58 ب.ظ http://manihastam.blogsky.com

تو چرا اینقده می نالی

هان

هان

هان

خودتم میدونی اینها برا همه است پس اتفاق بدی که برا همه است
ناله اش رو بذار واسه همون همه

به چیزهای دیگر بیاندیش
به چیزهای دیگر و نه لزومن به چیزهای بهتر

جوابتو تو پست بعدی می دم

آرش یکشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:58 ب.ظ http://manihastam.blogsky.com

تو چقده کوبنده جواب دادی!

ببخشید دوست وقتی یاد بعضی چیزا میافتم خونم به جوش میاد و دیگه دست خودم نیست ولی پوزش مرا بطلبید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد