لحظه های دوستداشتنی

عکسها و یادداشتهای مریم

لحظه های دوستداشتنی

عکسها و یادداشتهای مریم

غروب


 فریدون فرخزاد

‌‌بی‌هوده است
با صندلی به آسمان برشدن
و در رنگین کمان
رفتن،
روز با انگشتانِ آبی
به دور برده ‌‌‌‌‌‌می‌شود.آنگاه که نور
در چشم زنان ته ‌‌‌‌‌‌می‌نشیند،
درچشم‌‌انداز
خورشید
لبخندش را در دست‌ها ‌‌‌‌‌‌می‌نهاند
آدمی، ‌‌بی که بداند
خویش را در ژرفای رویاها
فراموش ‌‌‌‌‌‌می‌کند و به افق و سرخی پیشانی‌‌‌‌‌اش
فریفته ‌‌‌‌‌‌می‌نگرد.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد