لحظه های دوستداشتنی

عکسها و یادداشتهای مریم

لحظه های دوستداشتنی

عکسها و یادداشتهای مریم

آشفته حال

آدما عجیبن ، مگه نه ؟ شایدم غریب ! چه می دونم چند وقتیه که اعصابم بهم ریخته اس به قول بچه  دچار یاس فلسفی شدم تازه یه دو سه روزیه که از اثرات جانبی اعصاب ، دچار گلودرد و سردرد هم شدم ........ چی بگم دیگه دمدمای آخره ..... حلال کنید !!

نقاشی های سفارشی

تو گالری سینما آزادی یه نمایشگاه نقاشی هست از یک تازه مسلمون شده فرانسوی هست 

تم کاراش مذهبی بود برداشت های از کتاب کمدی الهی و تورات و انجیل و حتی قرآن تشییع جنازه امام رضا و ...  

چیزی برام جالب بود استفاده نقاش از نماد های فراماسونی ، تصویر محو جرج واشنگتن ( همون که پشت یه دلاری هست ) فراماسون اعظم، ستاره ی شش گوش، جام مقدس، چشم جهان بین، مثلث و دست  زنان قدیسه و ......... نمی دونم کی و با چه دلیل و برهانی یه همچین نمایشگاهی ترتیب داده ؟ فراماسونری خوبه یا بد ؟ تبلیغ برای فرقه های ماسونی و استفاده از نماد های اون آزاده اما پوشیدن لباس  عکس دار و موهای ژل زده ممنوعه ؟  

آزادی

سینما آزادی میعاد گاه خیلی از هم نسلیای من و قبل از من بوده. میعادگاه عاشقان هر عشقی سینما ، فیلم، هنر، دختر، پسر، گردش و تفریح و .....   

 

ساختمون قدیمی که آتیش گرفت 

 

پشت این ساختمون تازه سینما شهرقصه بود بیشتر فیلمای بچگیمون اونجا دیدم و خیلی خوش می گذشت اون موقع ها اصلن یه حس خوبی داشت اما سوخت مثل تابلوهای حوزه هنری حالا ساختمون جدید ۱۰ طبقه مدرن داره با انواع و اقسام رستوران و بوفه و کافی شاپ و شاپ و عابر بانک و خود پرداز و تابلوهای دیجیتالی اعلام سانس های اکران.... اما حال و هواش خوب نیست حس خوبی ندارم هر وقت می رم اونجا دلم می گیره 

 

ساختمون جدید