لحظه های دوستداشتنی

عکسها و یادداشتهای مریم

لحظه های دوستداشتنی

عکسها و یادداشتهای مریم

روزهای پر دردسر

آه خدای من ! سلام سرم داره گیج می ره و استرس منو می کشه خداجونم کجایی ؟ این روزا که دارم به حال و هوای عروسی نزدیک میشم عجیب استرس دارم دو ماه یا سه ماه دیگه باید دوران خوش تجرد و نامزدی خداحافظی کنم و وارد دنیای خوش تر ازدواج بشم ولی نمی دونید چه ترس و واهمه ای هست کارام..... لباسم....... باغ ....... وسایلم ........ خونه........ هنوز پرده پذیرایی نمیدونم چی کار کنم .......... حتی اتاق خواب............. علیرضا عجیب خونسرده خدایا .... چقدر از صبرت رو به همسرم من دادی آخه ؟ هرچی من غر و لند می کنم لبخند می زنه و می گه حله نگران نباش... ای بابا خدایا هنوز آرایشگاه هم نمی دونم کجاست ؟ واسه یه مهمونی عروسی چقدر باید بدوم ؟ وااااااااااای عکاس و فیلمبردار ........... واااااااای خدایا شام ؟ خدایا سفره عقد ؟........... خدایا هنوز نتونستم یک گرم از وزن همایونی ام رو کم کنم  این دیگه آخرشه    

 

واقعن ؟!!!! هه هه هه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد