اتوپیای من این روز مثل سراب شده من میرم نزدیک اون عقب میره یا وقتی می ایستم مثل خرچنگ میاد طرفم یه قدم جلو دو قدم عقب ... شگفت انگیزه به نظرمن آرمان و آرمانشهر شگفت انگیزه و ادمایی که به خاطر آرمانشون مبارزه می کنن و شعارهاشونو محقق می کنن یعنی ما خودمو می گم من دچار شعار زدگی هستم و به آرمانهام حتی نزدیک هم نمی شم ؟ گاهی دمدمای رسیدن انگار یکی منو می گیره و می کشونه دوباره سرخط.