رنج کشیده ام از تنهایی
همچنان ادامه دار بدنبال سایه ام می آید
این آیت غمناک........ تنهایی !
خوش بحال برگهایی که در آب می افتند و می روند
وکسی دلبستگی شان را نمی بیند
خوش بحال باد که درهم می پیچد و می رود
من اما اینجا پایم بسته است و بال پروازم شکسته
نور را آرزو دارم از پس پنجره ای بزرگ و بلند
دشت می خواهم خواب محالی است می دانم