امروز یه دوست برام چیزی رو تعریف کرد و منو یاد حرف معلم تاریخ پیش دانشگاهیم انداخت
هرچیزی افسانه اش قشنگه
امروز به حرف معلمم پی بردم افسانه و رویای هر چیزی قشنگ تر از خودشه
......
رویای تو
رویای داشتن تو
رویای با تو بودن
رویای با تو رفتن
همه و همه فقط افسانه اش قشنگ بود
در وَهم پیچکهایِ به دیوار نشسته
سایه ی بیداریِ من، همچون قیچی باغبانی ست
به کمین نشسته .... !!!!
سالهای سال مردم
تا اینکه یک دم
زندگی کردم...
تو میتوانی ، یک ذره ، یک مثقال ،
مثل من بمیری ؟!