لحظه های دوستداشتنی

عکسها و یادداشتهای مریم

لحظه های دوستداشتنی

عکسها و یادداشتهای مریم

امروز تولدته

ما درست شب تولد آقای همسر آینده (یعنی دیشب)، نامزد شدیم .... 

چه کادوی تولدی بهتر از مریم می تونست داشته باشه ؟ هاااااان ؟ 

 

 

 

تولدت مبارک عزیزم

به اضافه یکی دیگه

امروز عجیب استرس دارم ، اصلن حالم دگرگونه ، کسی می دونه من + یکی دیگه،  چطوری؟ 

فردا روز غریبیه بله برون !!  یعنی بله رو می گم و بیرونشون می کنم  ؟ 

 

وای خدا سرم داره گیج میرهههههههههههههه   

 ! HELP

اهل کدام فرقه اید ؟

... اهل کدام فرقه اید ؟

               شما که یاخته های مغزتان در رحم زمان

                       گلدانی ست یه گِل بازی های کودکی شبیه

اهل کدام فرقه اید ؟

        شما که فریاد می زنید

                و نقاب دلاوری بر چهره دارید

اما از بدرقه لاشه ای ضعیف به گاهِ صبح یا شب

    ( چه فرق می کند ) در هراسید ؟

  چونان پیرزنی روسپی از پاره شدن و ریختن دانه های تسبیح اش

ادامه مطلب ...

خط فاصله ها

وقتی من و تو در مه قدم می زدیم   

بازو در بازو  

                مِه از زیر کفشهایمان فرار می کرد  

و تو به هوای دیدن مه های فراری  

دزدانه گونه هایم را می بوسیدی  

و من کودکانه نامت را به به اعتراض می خواندم   

و تو دوباره در مه غلیظی که هر دویمان را فرا گرفته بود  

 

گرم در آغوشم می کشیدی  

و به لبانم فرصت اعتراض نمی دادی  

           *      *      *  

فصل مِه آغاز شده و باز تو نیستی !!

اخلاق نداریاااااااااا

چی کار کنم دست خودم نیست وقتی با کسی دیگه حرف می زنه من از حسودی دیوونه می شم ، می دونم که هیچ منظوری نداره اگه یکی دیگه رو می خواست منو انتخاب نمی کرد اما نمی تونم تحمل کنم وقتی بهش می گم فکر میکنه من بهش اعتماد ندارم ولی نه بخدا اینطوری نیست ما بعد از سالها دوباره بهم رسیدیم همدیگرو دوستداریم می دونم هیچ دختری براش مهم نیست وگرنه از بین اونهمه اسپانیایی های ... بخاطر من بر نمی گشت ...... چطوری بهت بگم برام مهمی و بهت اطمینان دارم اما حسودم  ؟؟؟