![]() |
این روزا دارم دوباره فروغ می خونم ، خیلی خیلی دوسش دارم.
این عکس هم مربوط به کتاب دیوار فروغه با دست خط فریدون برادرشه که کتاب رو پدرم تقدیم کرده. البته که اسم ایشون رو خودم برداشتم
آیا شما که صورتتان را
در سایه نقاب غم انگیز زندگی
مخفی نموده اید
گاهی به این حقیقت یأس آور اندیشه میکنید
که زنده های امروزیچیزی به جز تفاله یک زنده نیستند ؟؟؟
(فروغ)
از به هنگامی صداها و گردش نی نی چشمانت
تمام حضورم خالی می شود.......
حدس می زنم دوباره رد پایی بر خاطرِ من نقش رنگ می زند !!
الان دقیقا نیم ساعت مونده تا امتحانم شروع بشه و من دارم اینجا مطلب آپ می کنم
خب می دونید استاد خودش گفته کارتون رو باید رو نت ببینم
من اومدم دست گرمی
فعلا تا بعد امتحون باااااااااااااااااااای
سالها پیش....
من یکی رو خیلی دوس داشتم
اونم منو خیلی دو خیلی دوس داشت
چن تا دیگه هم اونو دوس داشتن
بهش که گفتم ، گفت : من آدم خوش مشربی هستم بی نظر
از هم جدا شدیم دور شدیم
من دیگه کسی رو دوس نداشتم
چن سال بعد....
من یکی رو دوس داشتم
اونم می گفت دوسم داره
یکی دیگه هم بهش هی حرفای عجیب می زد
بهش گفتم ، گفت نه تو اشتباه می کنی ؟
اما اون یکی دیگه هی حرفای عجیب تری می زد
به نظر شما من یکی رو دوس نداشته باشم بهتر نیست ؟
چییییییییییی !!!؟ می گی فکرم قرون وسطاییه ؟
باشه من حاضرم عصر حجری باشم اما به احساس قلبیم احترام بذارم