لحظه های دوستداشتنی

عکسها و یادداشتهای مریم

لحظه های دوستداشتنی

عکسها و یادداشتهای مریم

ایران من ............ ای سرزمین اهورایی

در این عکسها متاسفانه می بینیم که پرچم ایران عزیز برای چی استفاده شده ؟!!!!!!!!!!!!!!! 

 

 

 

 

اینجا جاده هراز نرسیده به دوراهی فیروزکوه

قشنگترین شب

امشب شب تولد عزیز دلمه  

علیرضای عزیزم تولدت مبارک 

 

 

 

اینجا آزادی !

اینجا ، جای خوبی ست ... دنج و خلوت و آروم به دور از هیاهوی روزمرگی ...  

اینجا از دلتنگیهایمان هرچه می خواهیم می گوییم و می نویسیم و بعد انتشار...   

تا آدم مثل خودمون هم پیدا می شن این نوشته هارو می خونن و نظر می دن ...   

اینجا واقعن آزادییه هیچ کس غلط نمی گیره ... اینجا حرف دلت رو راحت می زنی به   

هیچ کس برنمی خوره... 

                                      اینجا واقعن آزادی ... !

چشم هایم برای تو !

 انتظار ؟؟؟.... 


اینجا هنوز تاریکی ست.
 

تو به ازدحام کدامین کو چه ی خوشبخت خواهی نگریست 


وقتی دریچه مسدود است ....!! 

 

روزهای پر دردسر

آه خدای من ! سلام سرم داره گیج می ره و استرس منو می کشه خداجونم کجایی ؟ این روزا که دارم به حال و هوای عروسی نزدیک میشم عجیب استرس دارم دو ماه یا سه ماه دیگه باید دوران خوش تجرد و نامزدی خداحافظی کنم و وارد دنیای خوش تر ازدواج بشم ولی نمی دونید چه ترس و واهمه ای هست کارام..... لباسم....... باغ ....... وسایلم ........ خونه........ هنوز پرده پذیرایی نمیدونم چی کار کنم .......... حتی اتاق خواب............. علیرضا عجیب خونسرده خدایا .... چقدر از صبرت رو به همسرم من دادی آخه ؟ هرچی من غر و لند می کنم لبخند می زنه و می گه حله نگران نباش... ای بابا خدایا هنوز آرایشگاه هم نمی دونم کجاست ؟ واسه یه مهمونی عروسی چقدر باید بدوم ؟ وااااااااااای عکاس و فیلمبردار ........... واااااااای خدایا شام ؟ خدایا سفره عقد ؟........... خدایا هنوز نتونستم یک گرم از وزن همایونی ام رو کم کنم  این دیگه آخرشه    

 

واقعن ؟!!!! هه هه هه