لحظه های دوستداشتنی

عکسها و یادداشتهای مریم

لحظه های دوستداشتنی

عکسها و یادداشتهای مریم

خوابهای طلایی

چند سالی هست که یه خواب با حال و آروم و عمیق نداشتم خوابی که نخوام فکر کنم وااااااااااای بعش هزارتا برنامه دارم که باید انجام بدم 

البته می دونم که بعش حوصله ام سر می ره ولی خب آرزو دیگه 

مثل اینکه دوستدارم الان که تعطیل می شم از سر کار تا خونه بلاخره یه جاییش یه ۷ - ۸ تا تراول ۵۰۰ پیدا کنم حالشو ببرم اصلنم حوصله گشتن دنبال صاحبش رو ندارم می خواست گم نکنه 

نادون

از بعضی آدما خوشم میاد چون فکر می کنن فقط خودشون می فهمن. کافی یه جمله بگی اونوقت مثنوی هفتاد من میارن که تو خیلی نادونی !!! 

من کی هستم ؟

Thunder 

 

تنهایی فقط این نیست که کسی رو نداشته باشی 

همین که حرفتو نمی فهمنن کافیه

اندر حکایت ما

شاهکار بزرگ و افتخار آمیز ما زندگی کردن بطور شایسته است  

 

این جمله رو یکی گفت  دلم می خواست ازش بپرسم کجا ؟ چه طوری ؟ 

منی که فقط دارم برای رضایت دیگران زندگی می کنم  یعنی شایستگی ؟ 

همه به به و چه چه می گن این یعنی دارم شایسته زندگی می کنم ؟ پس تکلیف خواسته هام و اون چیزایی که دوست دارم چی می شه ؟ اونطوری که دلم می خواد زندگی کنم چی ؟ 

 

  

 ¤¤¤ پی نوشت مادر بزرگ : واااااااای خدا مرگم بده ! می بینی آخرزمون شده. اون زمونا مگه ما می تونسیم بگیم اینو میخوام اونو نمی خوام. به حق چیزای نشنیده. پاشو دختر دهنتو آب بکش یه وخ اینا رو جایی نگی  تو در و همسایه می پیچه می گن دخترشون هوایی شده 

 

 

¤¤¤ پی نوشت برادر خونسردم : بیا سریالی که دوس داری شروع شد !!!!

پس از امتحان

خوش گذشت یه کم جابجایی ا م ا م ها رو داشتم