لحظه های دوستداشتنی

عکسها و یادداشتهای مریم

لحظه های دوستداشتنی

عکسها و یادداشتهای مریم

آلرژی

 

کسی رومی شناسید که نه مثل آدم بتونه کسی رو دوستداشته باشه و نه کسی  اونو ؟ ها می شناسید ؟ کسی که بدرد دوستداشتن و دوست داشته شدن نخوره ؟  

به این نتیجه رسیدم که من یک از اونام !!!!!!!! 

برای همین یه روز که چند سال بعد نخواهد بود ، شاید چند ماه ، چند هفته بعد ، تصمیم گرفتم فرار کنم .... از خودم !!  

 

پی نوشت : حتما به اطلاع می رسونم  

دوباره در پی نوشت : نمی دونم شاید هم نرسونم !

پست تکمیلی

 تکمیل می کنم د: دوستی در مورد پست جورچین متذکر موردی شد و من مجبور به توضیح شدم :

اونچه بین دو نفر یا بهتر بگم زن و مرد در رابطه زناشویی اتفاق می افته از دید افراد خارج از متن رابطه همیشه طوری دیه جلوه می کنه مخصوصا اگر فرد نظر دهنده تجربه زندگی مشترک رو نداشته باشه.تو پست قبلی نگاه طنزیه به رابطه ی اون دوتا آدم که قبل از  رفتن زیر یه سقف ،  خیلی زیاد  هم اهمیت می دادن و توجه می کردن ، تو انتخاب دقت می کردن  و  واسه بهم رسیدن تلاش زیاد.... اما بعد از ازدواج ارزشها به ضد ارزش تبدیل شده و از مسائل درونی هم هیچ اطلاعی  که ندارن و سعی در فهمیدن اون هم نمی کنن. مثلاً همسر محترم خسته و داغون میاد خونه واحتیاج به استراحت و سکوت داره ( تاکید می کنم سکوت ) و همچین بانوی محترم نیز با حرف زدن می خواد به آقا بگه که چون برام اهمیت داری می خوام همه روزم رو با تو قسمت کنم و احتمالا چندتا غرو لند هم دارم  با این اتفاق آقا هر لحظه بیشتر در خودش وسکوتش فرو می ره و خانوم هم سعی در ارتباط بیشتر ، هیچ کدوم هم مقصر نیستن هر دو دارن به طرف مقابل احترام می ذارن اما نا مناسب چون زبان ناگفتنی ها رو نمی دون. این نا گفتنی ها همون درونیاتیست که هر دو طرف علاوه بر اون خواستها و نیازهایی که عنوان می کنن ، احساسات و علایقی دارن که در موردش حرف نمی زنن و دوست دارن ( دوست دارن نه توقع ) طرف مقابل خودش این حس و نیاز رو درک کنه که البته احتیاج به شناخت کافی دو نفر نسبت به هم داره .... خلاصه اینکه هرگز یک طرفه به قاضی نرفتم  و فکر می کنم در هر رابطه ای اونچه کیفیت رابطه رو اغنا میکنه محبت و توجه کافی و همیشگی و نه مقطعی ......

به خدایی که در این نزدیکی است ....

       خدمت خدای بزرگ سلام !  

     غرض ار مراحمت این بود که : ای ولا ... ! دست مریضاد ...! انصافتو شکر. تو که خیلی 

    مشتی بودی، آخه این رسم جوونمردیه... بابا خسته شدیم دیگه... پس کرمت کجا رفته ؟  

    با این همه نعمت یه گوشه چشمی هم به ما کن بابا ! ما چه گناهی کردیم  که بنده تو 

    شدیم ؟ اصلاْ مگه ما چند نفریم ؟ چند تا ماشین و چندتا کیسه پول و چندتا کلید آپارتمان  

    با آدرساش چقدر وقتتو می گیره ؟ ها ؟ این همه درخت میوه داری یک کیلو سیب واسه  

    زینب دختر سرایدار بفرست، چی کم می شه از این دنیات ؟ واسه مش حیدر بقال یه دونه 

 عصابفرست ... واسه عمو حیدر یه پتوی گرم، اون شبا تو پارک می خوابه زیر همون درختای تو 

    خدایا وقت داری بقیه شم بگم ؟!!!!

سرقتهای سریالی

    آآآآآآآآآی داد و بیدااااااااااد .... بگیریدش .... بردن ... بردن .... بگیرینش...  

   آآآی د...ز...د  

   آخه پدر نیامرزیده دزدی دزدی اونم مجسمه های برنزی .... ؟ خجالت هم  

   خوب چیزیه حالا این شهر بی در و پیکره و نماد شهر هرته   شما چرا قانون  

   مداری رو فراموش کردین ؟؟  در دیزی باز هست ولی آقا / خانوم گربه حیا هم خوب چیزیه ها .... 

   دیشب اخبار رسمی سیما اعلام کرد آمار سرقت مجسمه های برنزی شهر تهران به ۱۱ عدد رسید !!!!    

  ***سوال :  

   ۱- مجسمه های به اون بزرگی و سنگینی که روی پایه جوش خورده و نصب  

   شدن چطوری از جا کنده می شن ؟ با چه وسیله ای ؟ یعنی عین این  

   فیلمای اون ور آبی تجهیزات لیزری دارن ؟  

   ۲- کسی که داره اونا رو می کنه دیده نمی شه ؟ نامرییه ؟ مثلا برای بردن  

    تندیس وسط میدون صنعت خودشونو چطوری استتار کردن ؟ با پرده آبی یا شیشه ای شدن ؟  

   ۳- این نگهبانا و مراقب های محترم شبا کجا می رن ؟ نکنه شیفتشون با پشه ها تعویض میشن ؟   

   .... فهمیدم !   فهمیدم !  سیستم اعتماد رو دارن پیاده می کنن  یادتونه چند 

    سال پیشا یه شهرداری اومد هی گل کاشت هی مردم کندن... هی 

   کاشت٫ هی کندن ... اینقدر این کارو کرد تا مردم از رو رفتن و یاد گرفتن گلها  

   رو نکنن  فکر کنم اینبار هم همین سیستمه وگرنه که تا حالا جناب  و یا  

   جنابان دزد دستگیر شده بودن !! بله !